معنی اهداف و نیات
حل جدول
لغت نامه دهخدا
نیات. [نی یا] (ع اِ) ج ِ نیت. رجوع به نیت شود.
اهداف
اهداف. [اَ] (ع اِ) ج ِ هَدَف به معنی نشانه ٔ تیر و جز آن. (ناظم الاطباء). رجوع به هدف شود.
اهداف. [اِ] (ع مص) به پنجاه نزدیک گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به پنجاه نزدیک رسیدن. (آنندراج) || برآمدن بر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بالای چیزی رفتن. (آنندراج). || پناه بردن به چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پناه بردن. (آنندراج). || منتصب گردیدن چیزی جهت کسی. (منتهی الارب). عرضه شدن چیزی برای کسی. (از اقرب الموارد). منتصب گردیدن چیزی جهت کسی. (ناظم الاطباء). || نزدیک کسی رسیدن یا ایستادن یا استقبال نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بر پای ایستادن. (آنندراج). || کلان گردیدن سرین چنانکه بهدف ماند. (منتهی الارب) (آنندراج). کلان سرین گردیدن چنانکه به هدف مانا باشد. (ناظم الاطباء).
فرهنگ واژههای فارسی سره
آماج
فرهنگ فارسی آزاد
اَهْداف، هدفها، مقصدهای نشانه گیری، بلندیها و مرتفعات (مفرد: هَدَف)،
واژه پیشنهادی
حفاظت از سلامت افراد
معادل ابجد
558